معرفی
«فلسفۀ آرتور شوپنهاور را همواره به منزله فلسفه ممتاز هنر، حتی فلسفه مرجحِ هنرمندان تلقی کرده اند؛ نه به این علّت که بخش بزرگی از فلسفه او به هنر اختصاص دارد… یا ساختار این فلسفه در کمال روشنی، شفافیت و انسجام و لحن آن نیرومند، آراسته، دقیق و … واجد انضباطی شاداب است … همۀ اینها «نمود» یا ظاهر امر است، یعنی بیان ضروری و فطریِ ماهیت و عمقِ این نحوۀ اندیشیدن … بیان طبع پویا و هنرمندانه ای که جز در این قالب ممکن نیست متجلّی گردد.»
لئو تالستوی در سال ۱۸۶۹ در نامه ای به آفاناسی فل می نویسد: «آیا می دانید که تابستان امسال تا چه اندازه برایم پرارزش بود؟ این ایام را با شیفتگی به شوپنهاور و لذت های روحی فراوانی گذراندم، که پیش از آن هرگز نمی شناختم… ممکن است روزی نظرم در این باره تغییر کند، اما به هر حال اکنون یقین دارم که شوپنهاور نابغه ترین انسان هاست. وقتی آثارش را می خوانم نمی فهمم که چرا تا به حال ناشناس مانده است. شاید توضیح این امر همان باشد که او خود بارها تکرار کرده است، به این معنا که اکثریت آدمیزادگان را ابلهان تشکیل می دهند.»
ملحقات و متممات
این کتاب در واقع نام قسمت آخر کتابی با عنوان«ملحقات و متممات» است که فیلسوف بزرگ آلمانی، آرتور شوپنهاور آن را نوشته است. «شوپنهاور مجموعهی "ملحقات و متممات" را، که در حقیقت حاصل پژوهشهای فلسفی وی در ایّام جوانی هستند، در سال ۱۸۵۱ به چاپ رساند. این مجموعه بهگونهای نوشته شده است که درک آن نیاز به آشنایی تخصصی با فلسفهی فیلسوفان گذشته ندارد و همین امر باعث شده تا افراد نسبتاً زیادی این مجموعه را مطالعه نمایند.»این ویژگی در کتاب منجر شده است تا این نوشته به یکی از پرخوانندهترین نو.شته های شوپنهاور تبدیل شود و در عین حال به زبان های متعددی ترجمه شود.
آن چه هستیم و آنچه می نماییم
شوپنهاوردر این کتاب، سه مؤلفه را تشکیل دهندهی سرنوشت انسان معرفی میکند:
آنچه هستیم: منظور همان شخصیت آدمی به معنای تام است.
آنچه داریم: منظور تمام آن چیزهایی است که در تملّک انسان است.
آنچه مینماییم: منظور تصویر انسان در ذهن دیگران است.
نکتهی اصلی در این نوشتار این است که شوپنهاور، قصد دارد تا در نهایت، به این نتیجهگیری دست یابد که آنچه که در حقیقت برای سعادت انسان مهم است، آن چیزی است که آدمی «هست» و دو مؤلفهی دیگر در سعادت انسان بیاهمیت هستند.» در ادامه خوانند، با مطالعه توصیههای فیلسوف،بیشتر با این ایدهی او آشنا میشود.
پنداری حکیمانه
برخی از توصیه هایی که شوپنهاوردر این کتاب آورده است، عبارتند از:
« امتیازات واقعی شخصی، چون بزرگی روح یا خوشقلبی در مقایسه با امتیازاتی چون مقام، اصل و نسب، ثروت و از این قبیل، مانند تفاوت میان پادشاه واقعی و هنرپیشهای است که در صحنهی نمایش نقش پادشاه را ایفا میکند.»
«رویدادی که ذهنی پرمایه را بهشدت به خود جلب میکند، در ادارک ذهن تیرهی فرد عادی، چیزی جز صحنهای پوچ از زندگی روزمره نیست.»
«مقدار سعادتی که هرکس میتواند به دست آورد، در اثر فردیتاش پیشاپیش معین شده است. بهویژه محدودیتهای ذهنی، توانایی آدمیان را در کسب لذّت از آغاز تا پایان عمر، مقرر کرده است.»
«آدمیان در راه کسب ثروت هزاربار بیشتر میکوشند تا در کسب فرهنگ، حال آنکه به یقین، آن چه هستیم بیشتر موجب سعادتمان میشود تا آن چه داریم.»
«بسیاری از ثروتمندان ناخرسنداند زیرا فاقد تربیت واقعی فکری و شناختاند و در نتیجه از هرگونه علاقهی عینی که ممکن بود آنان را قادر به اشتغال ذهنی کند محروماند.»
زندگی به سبک شوپنهاور
برای بسیاری آگاهی از اینکه فیلسوفی به مانند شوپنهاور بیشتر زندگی روزمرهی خود را چگونه می گذرانده است، میتواند جالب باشد: «شوپنهاور تا آخر عمر ازدواج نکرد و ازدواج را مسئولیتی احمقانه میدانست. مردی که شجاعانه پیشتازی فکری را بر عهده داشت، در ۲۷ سال آخر عمرش یک برنامه کاری خودساخته و سخت مثل برنامه زندانیان برای خودش طراحی کرد. او هر روز ساعت هفت بیدار میشد، حمام میکرد و بدون اینکه صبحانه بخورد بی وقفه تا ظهر مینوشت. سپس فلوت میزد –او این کار را خیلی خوب انجام میداد اما تنها برای لذت بردن خودش مینواخت- و خود را به یک نهار گرانقیمت در بهترین هتل فرانکفورت که انگلیشر هوف نام داشت مهمان میکرد. نهار خوردن او خیلی طول میکشید و اغلب تنها نهار میخورد اما گاهی هم با مهمانان خارجی فرهیخته هتل یا افسران ارتش گپ و گفتی میکرد. او سپس به کتابخانه میرفت تا روزنامهها را – ترجیحاً تایمز لندن- بخواند. سپس یکی از پودلهایش –معمولاً آن یکی که نام سانسکریت آتمن داشت- را برمیداشت و قدم میزد. وقتی تنهاتر شد، هنگام راه رفتن با خودش غر و لند میکرد. بعد از قدم زنی و پیش از برگشت به خانه امکان داشت تنهایی به یک سالن اجرای موسیقی یا کنسرت برود. اگر در طول روز حرف زدن با دیگران او را خسته کرده بود در را روی هیچکس باز نمیکرد و ساعت ده شب هم میخوابید. شوپنهاور با شیوع بیماری وبا؛ برلین را به مقصد فرانکفورت ترک کرد و تا آخر عمر در همانجا ماند.»
مشخصات
- نویسندهآرتور شوپنهاور
- مترجممحمد مبشری
- ناشرانتشارات نیلوفر
- شابک۹۷۸۹۶۴۴۴۸۴۰۷۰
- موضوعفلسفه
- ردهبندی کتابفلسفه (فلسفه و روانشناسی)
- قطعرقعی
- نوع جلدشومیز
- گروه سنیبزرگسال
- تعداد جلد۱
- تعداد صفحه۲۷۷
- وزن۳۱۲ گرم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.